آهوبره
بسم الله
گاهی که برای دلم، دلم تنگ می شود، تازه یادم می آید تو هستی…
تو هستی و گفته ای که دلت هر وقت برای عطر بهار نارنج ها تنگ شد،
گفتی هر وقت صدای هو هو ی یا کریم ها را فراموش کردی،
هر زمان آرامش نسیم و بی قراری موج های دریا را یادت رفت،
یادت بیاید که درب خانه من همیشه باز است و مامن دل تنگی های توست…
آقای مهربانی ها!
وقتی یادم می آید از آرامشی که به قلب کوچک بره آهو هدیه کردی، دوست دارم آهو بره ای شوم و تمام تمام عمر برایت نیاز کنم و امید که یک بار نازم کنی…
تتمه: یا یاایها العزیز، مسنا و اهلنا الضر…
سحرگاه آخرین روز اعتکاف دانشجویی۱۴۳۰، حرم مطهر علی بن موسی (ع)
بازتاب
بازتاب URL برای این نوشته:
Warning: Use of undefined constant display - assumed 'display' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home/do4ir/domains/do4.ir/public_html/wp-content/themes/thewindcriesmary/single.php on line 31
http://do4.ir/%d8%a2%d9%87%d9%88%d8%a8%d8%b1%d9%87/trackback/
دیدگاه
یادت باشد که نسیم باشی که من گون شده ام.
[پاسخ]
دچار پاسخ در تاريخ دسامبر 11th, 2011 19:46:
که صحرا بزرگ ست و روز کوتاه
زود شب می شود..
[پاسخ]
دچار پاسخ در تاريخ دسامبر 11th, 2011 20:06:
یادت باشد که تو خودت باشی تا من هم خودم باشم..
[پاسخ]
ارسال شده توسط: kk | 11 دسامبر 2011 15:19