تو را من چشم در راه‌م

بسم الله
آتش که می‌گیرد همه چی را می‌سوزاند، برایش پوست و گوشت و اساسیه خانه فرقی نمی کند، از آن بدتر وقتی‌که انفجار باشد آن آتش..
با امید و آرزو ۷-۸ روز به سال تحویل وسایل خانه را جمع می کنند و موقتا به طبقه‌ی بالا که منزل مادربزرگشان است می روند، تا پول عیدی کارگری پدر را دو دستی بدهند به نقاش تا خانه ی کوچکشان رنگ و رونق و صفایی بگیرد، بلکه باز هم با آبروتر بتوانند از خواستگارهایی که گاهی برای یکی از سه دختر دم بخت خانه می آید پذیرایی بکنند.

گرم کردن غذا هیچوقت اتفاق نمی افتد، پیک نیک نشتی دارد، منفجر می شود، پدر خانه روانه‌ی بخش سوختگی بیمارستان می شود، با ۸۵% سوختگی،
امیدی به زنده ماندش نبود، تا اینکه به خواست او ، کم کم چشم های تف دیده اش را باز می کند، وهم الان هم در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری ست،
تمام چیزهایی که توانسته بود با حقوق کارگری برای جهیزیه سه دختر تهیه کند، بهمراه اساسیه منزل خودشان تقریبا از بین رفت.

تک پسر خانواده شان هم دانشگاهی من بود، با همه ی خوب بودن درسش و معدل بالایی که داشت از پس هزینه های مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه آزاد نتوانست بر بیاید، واحد هایش، فوق دیپلم که شد، انصراف از تحصیل داد.
پدر سید و مادر سیده و چهار فرزند سادات.
چند نفری هستند دارند دست می جنبانند برای جمع کردن کمک برای درد های این ۶ نفر.
هر کسی می تواند به هر میزان که می تواند کم و زیادش فرقی نمی کند، دستی بر آورد و زخمی را مرهم نهد.. ، سهم سادات هم به ایشان تعلق می گیرد.
دوستان ایمیل یا پیام بگذارند تا به هر طریقی که مایلند پلی شویم برای رساندن کمک خیرشان به این خانواده ی آبرومند.
do4_id@yahoo.com

بازتاب

بازتاب URL برای این نوشته:

Warning: Use of undefined constant display - assumed 'display' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home/do4ir/domains/do4.ir/public_html/wp-content/themes/thewindcriesmary/single.php on line 31
http://do4.ir/%d8%aa%d9%88-%d8%b1%d8%a7-%d9%85%d9%86-%da%86%d8%b4%d9%85-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%a7%d9%87%e2%80%8c%d9%85/trackback/

دیدگاه

سلام. راستش پول نقد که نه ولی چند تا وسیله ی کوچیک برا خونه داریم. البته آکبند هستن. ولی به هر حال شاید اگه شماره حسابی هم پیشمون باشه بتونیم یه کارایی بکنیم. تهرانن یا قم؟

[پاسخ]

ایشالله که پدر خانواده ، هرچه زودتر شفا پیدا کنه .یه مبلغ جزیی میخوام کمک کنم . شماره حساب ؟!

[پاسخ]

سلام سر کار خانم موسوی
پاسختون رو تو آخرین متن وبلاگ دی روز گذاشتم.

خدا خیرتون بده

[پاسخ]

سلام داداش محمد
به ایمیلتون فرستادم

خدا خیرتون بده

[پاسخ]

سلام مجدد .
ارادت .
ایمیلی دریافت نشد ها !

[پاسخ]

اوکی . رسید .

[پاسخ]

سلام
علی الحساب ممنون
لینک شدید…

[پاسخ]

سلام
اگه لطف کنید برای من هم شماره حسابشون را میل کنید ممنون می شوم

[پاسخ]

سلام بزرگوار، به آدرستون ایمیل شد
عزیز باشید

[پاسخ]

یک سوال سخت:
الان وضعشون چطوره؟

[پاسخ]

دچار پاسخ در تاريخ دسامبر 10th, 2011 10:34:

من ازشون زیاد اطلاعی ندارم…
اما پدربزرگم و مادربزرگم بی خبر نیستند.

[پاسخ]

ارسال دیدگاه