من، یکی از آنان که فکر می کند هست،
خواستم بگویم می آیید همدیگر را قضاوت نکنیم. هان؟ بخوانیم هم را ، مثل یک فصل از کتاب، یک فراز از رمان. هان؟ بدون پیش فرض
...
اصلا بیاید خیالمان از هم راحت باشم، من می نویسم، و اینجا خانه ی نوشتن های من است، شما می خوانی و اگر دوست داشتی مهمان می شوی، اگر هم نداشتی خب مرا می گذاری و دیگر دستت را روی زنگ این خانه نمی گذاری و ما را به خیر و شما را به سلامت. هان؟ به قول عابد، اصلا بیا رو در روی هم بایستیم، تو چشم بگذار، من می روم گم می شوم. هان؟
...
من بکی از آنان که سر سفره ی امام مهربانی هاست.تازه گی ها آمدیم خانه محبت،(یادت هست می گفتی پس چرا کارگردان برای من نقشی ننوشته؟ همه ی نقش های عالم در تو خلاصه است بانو) ارشد علوم ارتباطات می خوانم، دانشگاه فخیمه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. همین.
----
از این آدرس "http://do4.ir/archives/1338" می توانید ورودیه های قبلی را ببینید.
پر واضح است که مراتب سپاسگذاری مرا خواهید داشت اگر برای اضافه کردن فید اینجا در خوراک خوان هاتان از این آدرس ها استفاده کنید:
فید پست ها:
http://feeds.feedburner.com/do4/hfrW
فید نظرات:
http://feeds.feedburner.com/do4/kugM
دیدگاه
سلام …
راستش اولین باره میام اینجا… یه کم به نظرم وبلاگتون عجیب غریبه !!! شایدم من درست نفهمیدمش…
بهرحال هرچیز پیچیده ای برای ادم جالبه ..!!!
چطور می تونم بیشتر ازتون بدونم؟؟؟؟
من یه سمپادی ام که کمتر از یه ماه دیگه کنکور میدم!!!!!!!
خوشحال میشم به وب منم سر بزنید ، البته بعد کنکور به روز میشه !
یاعلی و التماس دعا
[پاسخ]
ارسال شده توسط: یه بنده ، اگه قبول کنن! | 8 ژوئن 2010 16:43
سلام
روز بخیر
خیلی خوش امدید
یعنی چی عجیبه؟
همیشه
ادمی سعی در کشف چیز های جدید داشته طبیعیه
همین چند خط بالا تر روی اسمم کلیک کنید، پروفایلم رو برای همه باز گذاشتم
انشالله کنکور رو به خوبی پشت سر بذارید.
وبلاگتون رو هم دیدم. چیزی که از همه بیشتر برایم قشنگ بود همین اسمی بود که گذاشتید
یک بنده ، اگر قبول کنند
خیلی ها تو این پیچ و تاب زندگی یادشون رفته که واسه چی اومدن
موفق باشید
[پاسخ]
ارسال شده توسط: دچار | 9 ژوئن 2010 10:47
میفهمم…
[پاسخ]
ارسال شده توسط: سپیده | 10 ژوئن 2010 03:36
این روزها کسی که بفهمد کم پیدا می شود
قیمتی است
هم این روزها، هم کسی که این روزها را بفهمد..
[پاسخ]
ارسال شده توسط: دچار | 12 ژوئن 2010 12:27
یادم هست که اینطور بوده ای در رفتار
و چه شاعرانه بوده ای در پندار
[پاسخ]
دچار پاسخ در تاريخ دسامبر 8th, 2011 00:36:
دیگر چه ها یادت هست رفیق..؟
[پاسخ]
ارسال شده توسط: kk | 7 دسامبر 2011 16:09