غم غریبی و غربت!

نوشت:
کاش ترانه ای بودم!
این‌گونه همیشه بر لبانت جاری.
نوشتم:
این‌روزها که روزه‌ی سکوت گرفته‌م
و تحریم شعر؛
چه غریب می‌ماندی..

این نوشته برای برادری‌ست که روزهای سخت آمادگی ارشد را طی می کند، و غریبی تهران می چشد.

بازتاب

بازتاب URL برای این نوشته:

Warning: Use of undefined constant display - assumed 'display' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home/do4ir/domains/do4.ir/public_html/wp-content/themes/thewindcriesmary/single.php on line 31
http://do4.ir/%d8%ba%d9%85-%d8%ba%d8%b1%d9%8a%d8%a8%d9%8a-%d9%88-%d8%ba%d8%b1%d8%a8%d8%aa/trackback/

دیدگاه

خیلی آفرین
حتی در مورد غربت هم میشه طنزگونه نوشت

[پاسخ]

خیلی متشکرم!
طنز گون است، مثل همان مینی‌مال گونه
اصلش هیچ چیزمان درست نیست
نه طنزمان نه غریبی مان

لطفتون مستدام بنده ی عشق

[پاسخ]

روزه ی سکوت می گیریم!
و تحریم عاطفه 🙂

[پاسخ]

نگیرید، حداقل من پیشنهاد نمی دهم.

[پاسخ]

ممنون بخاطر لطفی که داشتین من که به شخصه خودم خیلی خوشحال شدم [لخند]

[پاسخ]

دچار پاسخ در تاريخ دسامبر 4th, 2011 15:00:

سلام
سلامت باشید
خب باید نوشت گاهی
و اینکه به نظرم اون وبلاگ گروهی بقدر قشنگی ش ضریب نگرفته. شناخته نشده انگار.
بهرحال لطف کردید.

[پاسخ]

nice homepage…

بهشون میگفتید درس بخونند بجای اینکارا
ترانه هم خوب نیست 🙂

[پاسخ]

ارسال دیدگاه