خواست بنویسد:”خدای قصه ی ما ولی..” دید باید حسابش را صاف بکند، یامیخواهدش،یا نمیخواهد این را نمی دانست، اما مطمءن بود نمی توانست بگوید نیست لاجرم نوشت:”خدای ما، برای قصه ها نبود، برای غصه ها بود..”
بازتاب URL برای این نوشته: