بایگانی نویسنده

2010/05/08

هم‌چنان ساکت باش

ایرادی نداردبگذار وقتی صدای شکسته‌شدن استخوان‌هایت رازیر این بار عظیم شنید؛خودش همه چیز را خواهد فهمید ..پانوشت: این متن تقدیم فرهادجعفری عزیز، نویسنده‌ی کافه پیانو، می شود، بپاس بذل نظر، و به بهانه ای.

» باقی این نوشته را بخوانید ...

این‌یک‌قانون‌است!

یادم باشد همیشههنوز خسته‌تری از من، هستکه مستحق صندلی خالی‌شده‌ی اتوبوس باشد..

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2010/04/29

این متن مخاطب خاص دارد!

عزیزکممن چکار می توان بکنمجز خوابیدنوقتی حین بازی کردن با تو، خودم را به خواب می زنم-تا سر به سرت بگذارم-و تو معصومانهو کودکانهپتو می آوری و به رویم می اندازیو صدای تلویزیون را کم می کنی ..پا نوشت:بماند برای بزرگ شدن‌های خواهر کوچولوی ۶ ساله ام

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2010/04/24

هنوز هم بی‌تو..؟

بهار باشد ،شب باشد ،عطر باران زده‌ی اقاقی‌ها هم، که باشدچه فایده وقتی تو نباشیجنون دیگر به گلویم رسیده است ..

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2010/04/06

من ‘بار’ دارم!

حسرت می‌خورمیک شانه رابرای تولد اندوه

» باقی این نوشته را بخوانید ...

غایب!

می گذرد زمان،و کسی نمی‌فهمد نبودنت راراحت باش ..راحت بمیر ..

» باقی این نوشته را بخوانید ...

خب من چجوری به شما ایمل بزنم؟!

آقای محترم ِ عمو فیلتر باف ! (بـــــــله!) خب شما یه کم از خود خجالت بکش، وقتی خود ایمیل ما رو هم فیلتر کردی،من چجوری به ” filter@dci.ir“ایمیل به زنم!؟خب یه کم فکر کن با خودتاَه

» باقی این نوشته را بخوانید ...

هوای برفی!

دیشب،هوایی شده بودم،نمیدانم چندبار آن بدمصب گوشی را برداشتم و تایپ کردم ولی انگار که دکمه ارسال نداشت..پیشنویس را برای همچنان شبی ساخته بودند.

» باقی این نوشته را بخوانید ...