بایگانی نویسنده

2009/09/01

کمیته داخلی آشتی ملی!

بسم الله ۱- وقتی حرف هایت و نوشته هایت بوی نا می گیرند، وقتی حس می کنی الان شاید بشود آب باریکه ای راه انداخت برای خشک نشدن ، وقتی حس می کنی مخاطبی نداری جز همانی که قبلا بود ؛ خودت! ، وقتی فکر می کنی ننویسی دیگر دیر می شود… ، وقتی اینها […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2008/12/21

دلبستن!

چه حس مسخره ایست دل‌بستن … ؛ خدایا مگر برای خودت نیافریده بودی اش؟

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2008/12/18

مینی مال!

بر اساس آخرین نظریه بنده؛رمان، مینی مالیست پرو بال داده شده!

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2008/10/26

سکوت

بسم الله چند وقتیه دچار سکوتی دیجیتال شدم ، در همه جای این بی سر و ته مکان پی نوشت: اینجا هم خبری نیست باور کنید مشترک مورد نظر تعطیل است در انظار عمومی

» باقی این نوشته را بخوانید ...

سکوت

بسم الله چند وقتیه دچار سکوتی دیجیتال شدم ، در همه جای این بی سر و ته مکان پی نوشت: اینجا هم خبری نیست باور کنید مشترک مورد نظر تعطیل است در انظار عمومی

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2008/10/14

آرامش !

نمی دانم آرامش از دستان توست که به وجود من جاری می شود یا اضطراب از وجود من رخت بر می بندد مهم نبود مهم دستان تو بود و بس

» باقی این نوشته را بخوانید ...

اتقاقی !

“گاهی برای بودن باید رفت “اتفاقی رفتم کتابخونهاتفاقی از بین ۴۱۸تا نتیجه جستجو سه تا کتاب امانت گرفتماتفاقی یکی شو باز کردماتفاقی وسط اون همه نوسته یه صفخه سفید وسط کتاب اومد که بالاش با قلم آبی اون جمله بالا رو نوشته بود

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2008/10/13

استاد !

– اسلام میگه زن باید عده نگه داره– استاد ببخشید ، یعنی همون ۲ – ۳ ماه دیگه ؟– دو سه ماه نه ، دو ماه و چهل روز !

» باقی این نوشته را بخوانید ...