ارسال های قرار گرفته در سفر نوشت ها

2013/07/06

بیا

گاهی اوقات عادت می کنی، به گفتن، به نگفتن، به نه گفتن و به خیلی از عادت هایی که شاید من و تو در آن ها شریک باشیم، کسی چه می داند شاید همین شد دلیل ترک عادت هامان. بیا امروز با هم بنشینیم روبروی خورشید و قطره به قطره با هم حرف بزنیم، بیا […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2013/01/14

یتیمِ کاظمینی!

کاظمین بودیم. دخترک نشسته بود کنار یکی از خیابان های منتهی به حرم، از دور که دیدمش حواسم جلب خودش و مقوایی که جلویش گذاشته بود شد و از آن بیشتر دستش که توی پلاستیکی مشکی بود، در لحظه اول فکر کردم نکند از اینهایی‌ست که کارش گدایی‌ست و الان هم دارد پولهایش را می‌شمرد! […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2012/12/29

عجب صفایی دارد

روز اول گذشته است؛ روز اول را نمی شود نوشت، روز اول را نمی شود گفت، باید تجربه کرد! هفت خوان است برای خودش؛ آژانس مسافرتی به صورت سوری، دانشگاه، نظام وظیفه، گذرنامه، ویزا و بلیط این چند هفته ی اخیر را مدام در حول و ولا ، و در استرس و اضطراب؛ و در […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...
|