انابه
بارخدایا.. هیچ دلی آرام نمیشود، مگر تو بخواهی؛ من توانم نیست، تو آرامش کن… پی نوشت: دیگر از خلوت گذشتهست که در جلوت حاجت میطلبم،تا نخواهی نمیشود..
» باقی این نوشته را بخوانید ...بارخدایا.. هیچ دلی آرام نمیشود، مگر تو بخواهی؛ من توانم نیست، تو آرامش کن… پی نوشت: دیگر از خلوت گذشتهست که در جلوت حاجت میطلبم،تا نخواهی نمیشود..
» باقی این نوشته را بخوانید ...اینبار که بپرسد: اوقات فراقت را چگونه گذراندید؟ خواهم نوشت: فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت..
» باقی این نوشته را بخوانید ...و من منتظر فرداها برای باقی ش برای باقی مان تو نمی بینی مرا، این در و آن زدن هایم را می بینی و می دانی سکوت می کنم! باخته م! هرچه باخته م برای تو، هرچه داشتی را بده به دیگری قرُ می زنم! صبوری کن، می دانی که، بلد نیستم صبر را یک […]
» باقی این نوشته را بخوانید ...بغض می رسد اینجای گلویم اینجا را باید فقط باشی و ببینی که دستم را کجا گرفته ام و بفهمی که دیگر هیچ جایی برای بیشتر شدن ش نمانده از آن وقتهایی است که دوست دارم بزنم هرچه روی میزم هست و دور و برم هست را بریزم بهم و بزنم و بیاندازم و بشکنم […]
» باقی این نوشته را بخوانید ...زود تر بیا! من هنوز -از پس همه ی باران های اردیبهشتانه- حواسم به سهم تو از گیلاسهای سرخِ درخت هست..
» باقی این نوشته را بخوانید ...این روزها همه تبرئه می شوند تو نمی خواهی بگذری از دل من برای هزار گناه نکرده..؟
» باقی این نوشته را بخوانید ...می نشینی بر می خیزی و تمام جهان دور سرت چرخ می زنند! تو؛ بنویس از جهانی که تویی، و چرخی که من!
» باقی این نوشته را بخوانید ...