ارسال های قرار گرفته در روزنوشت ها

2013/11/04

تا یادت نرفته است باید بنویسی!

شاید مثل بعضی ها آلزایمر بگیری، نه از ۲۸ مرداد یادت بیاید، نه از سفارت جاسوسی، و نه حتی از جنگ و هواپیمای مسافربری. باید تا یادت نرفته است ، درشت بنویسی مرگ بر آمریکا حالا کاری ندارم که آلزایمر که گرفتی، هنوز امیدی هست، وخاطراتت، یادت می آید!   همین.

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2013/07/30

یه حالی! یا اندر حکایات اینجایی که ماییم!

۱-  در یکی از وبلاگ های قبلی م، (اینجا چراغی روشن است…) سال ۸۶ فکر میکنم، چند پستی درباره یادداشت های یک تازه متاهل گذاشته بودم که متاثر از فضایی خاص بود. بعضی از مخاطبانم، آن موقع فکر می کردند که من واقعا متاهل هستم، که لازم می بود درباره ش روشن گری کنم. گذشت […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2013/06/26

۱۶خرداد تا ۴تیر

۱- باز هم سپاس گذارم از جناب ناصر رفیع عزیز که این غیبت و ایراد به وجود آمده را بر طرف کردند. ۲- یک سینه حرف، موج می زند در دهان ما.. ۳- ایام خوش آن‌ست که با دوست به سر شود! ۴- زیاده روی در هر چیز بد است؛ دقت شود در هر چیز. […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2013/06/03

انتخابات ریاست جمهوری ۹۲

تحلیلی اولیه بر شرایط کاندیداها

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2013/05/29

حلقه گذران

سیاست زدگی و مورچه ها

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2013/05/22

نبود و بود!

امرت متاع بود می شود آنچه نبود شد..   پی نوشت: نمی دانم چه بگویم ولی.

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2013/05/04

یادم آمد!

آها! یادم آمد می خواستم درباره تجربه گودر حرفی بنویسم، می خواستم درباره ی اینکه آدم وقتی یک چیزی را ازش دارند می گیرند چقدر حریص می شود برای داشتن بیشترش چه اینکه قبلش شاید خیلی حواسش نبوده باشد.. گودر را دارند می بندند از همین چند روز دیگرها، من که مدتها بود به طبفه […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...

2013/05/03

حذف!

حذف! واژه ی جالبی ست که شاید تا قبل از ازدیاد ابزاریِ تکنولوژیک در زبان هایمان نمی چرخید! شاید به مدد این ترجمه های صد من یک غازی ِ ورژن های فارسی سیتسم های عامل گوشی ها مثل نوکیا آمده است جزو دایره واژگانمان. حذف اما حالا در پس سه حرف و پشت جادادن خودش […]

» باقی این نوشته را بخوانید ...